مزیت اسلام نسبت به زرتشت
یک مسلمان با توجه به آموزه هاى دینی، حکم مى کند اسلام بر دیگر ادیان برترى دارد، با این توضیح که در نزد یک مسلمان،ایمان به تمامى پیامبران الهى پیشین جزء ضرورى دین است. « آمن الرسول بماانزل الیه من ربه والمؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله... » (1)؛زیرا دین آن پیامبران نیز اسلام بوده است. خداوند میفرماید: {ان الدین عند الله الاسلام} اماعده ای پس از آن پیامبران، برای رسیدن به اغراض و منافع خودشان اقدام به تحریف فرامین الهی می کردند و از آنچه که خدا توسط پیامبرانش نازل کرده بود غیر از مقدار بسیار کمی، بقیه دستخوش دگرگونی و نابودی قرار گرفته است و آنچه که اکنون به عنوان آیین یهودیت و مسیحیت معروف است ،آن چیزی نیست که خداوند بر پیامبرانش نازل کرد. در این خصوص قرآن مى فرماید: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرین؛ هر که دینى جز اسلام اختیار کند،از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».(2)
اما دین اسلام که توسط حضرت محمد (ص) از طرف خداوند آورده شده نسبت به
ادیان محرف فوق برتری دارد؛ زیرا مورد دگرگونی و تغییر قرار نگرفته است.خداوند در
مورد دستورات آسمانی فران می فر ماید:{انانحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون}. و
همچنین نسبت به آیین واقعی پیامبران گذشته_ که همان اسلام ولی در حد نازلتر و ساده
تر بوده است_ نیز برتر و کامل تر است ؛ زیرا ایشان خاتم پیامبران و اشرف آنها می
باشد و پس از ایشان آیین و دستوری به عنوان وحی ازطرف خداوند نازل نمی گردد. و چون
قرار نیست دستور جدیدی بیاید طبیعی است که باید کامل ترین آیین باشد تا بتواند
راهنمای مردم تا روز قیامت باشد.
اسلام، دین تکامل یافت? آدم، نوح، ابراهیم،موسى و عیسی(ع) است،که با
تکمیل رهنمودهاى وحیانی، این دین مورد رضاى خداوندى است. دینی که خداوند آن را دین
کامل و مورد رضاى خداوندى معرفى کرده است. (الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم
نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً).(3) نیز فرمود: «و تمّت کلمة ربک صدقاً و
عدلاً؛پیام راستین خدا کامل گشت.(4) به همین جهت پیام آور این شریعت را خاتم انبیا
معرفى کرده است.(5) خاتم مایه زینت و گُل سرسبد پیامبران است.این آیات، بر برترى
پیامبر اسلام و شریعتش نسبت به پیامبران پیشین و شرایع شان دلالت دارد.
دلایل برتری دین اسلام بر سایر ادیان عبارتاند از:
1- جامعیت:
یکی از دلائل کامل بودن دین اسلام، جامعیّت آن است. جامعیت بدان معنا
است که در اسلام قوانین و مقرّرات مورد نیاز انسانها پیشبینی شده است. در آیات(6)
و روایات(7) متعدّدی به این جامعیّت اشاره شده است. برخی از اندیشوران مسلمان باور
دارند که در کتاب و سنّت، احکام مورد نیاز انسانها بیان شده است.(8) امام راحل
فرمود: ... قرآن مجید و سنّت شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و
کمال خود احتیاج دارد.(9) شهید مطهری می نویسد: همه جانبگی از جمله امتیازات اسلام
نسبت به ادیان دیگر است....(10)
در اسلام، احکام و قوانین منحصر در زندگی فردی انسانها نیست، بلکه
تمام ابعاد زندگی اجتماعی را نیز در بر دارد، چرا که زندگی فردی و اجتماعی انسان
از هم قابل تفکیک نبوده و بسیاری از امور فردی، در زندگی اجتماعی و بالعکس تأثیر
دارند.
2- هماهنگی با مقتضیات زمان:
یکی از ویژگیهای بسیار مهم اسلام همسویی آن با شرایط زمان است؛ یعنی
قوانین اسلام علاوه بر جامعیت به گونهای تشریع شده که پاسخگوی نیازهای انسانها
در همه زمانها است؛ از این رو اسلام بعد از گذشت چندین قرن بالنده و پویا ظاهر
شده و در مقام پاسخگویی نیازهای مردم اظهار عجز نکرده است.
امام صادق(ع) درباره قرآن فرمود: خداوند قرآن را برای زمان و مردم
خاصی قرار نداده است. قرآن برای همه زمانها و برای همه انسانها تا روز قیامت
تازگی دارد.(11) مارسل بوازار می نویسد: احکام و قوانین اسلام به پرسشهای معاصر
پاسخ داده است....(12) یکی از امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر همین است که
ادیان دیگر پاسخگوی نیازهای زمان خود بودند، حال آنکه اسلام پاسخگوی نیازهای
انسانها درطول تاریخ می باشد. یکی از علل خاتمیّت اسلامرا در همین ویژگی باید
جستجو نمود.
همسویی اسلام با شرایط زمان بدان معنا نیستکه قوانین اسلام با شرایط
زمانی تطبیق گشتهو تغییر یابد، بلکه معنایش این است که هرگاه احتیاجات و حوادث و
مقتضیات زمان به اسلام عرضه می شود، پاسخگو است
3- تلفیق دنیا و آخرت:
یکی از دلایل مهم کامل بودن دین اسلام درتلفیق دنیا و آخرت ظهور می
کند. اسلام بااصل دنیا و مواهب آن مبارزه نکرده و رهبانیت را نپذیرفته است: لا
رهبانیة فی الإسلام. دین دنیا را پل ارتباطی آخرت دانسته است. از این رو نخست
تعریف دقیق از دنیا ارائه داده و به زندگی انسانها سمت و سو داده و همگان را به
فعالیت در دنیا فرا خوانده است. از سوی دیگر اسلام مردم را به آخرتگرایی فراخوانده
و از دنیا گرایی بر حذرداشته، این در حالی است که برخی از ادیان نیز دنیا گریزی را
مطرح کردهاند، چنانکه برخی دیگر آخرت گریزی را مطرح کردهاند.
شهید مطهری در این خصوص می نویسد: درجامعه های کهن همیشه یکی دو چیز
وجود داشت: یاّ آخرت گرایی و زندگی گریزی و یا زندگی گرایی و آخرت گریزی. اسلام
آخرت گرایی رادر متن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگی و
مسئولیتهای زندگی دنیا می گذرد.(13)
4- جهان
شمولی:
اسلام علاوه بر جامعیّت و همسویی با شرایط زمان، جهان شمول است.
جهان شمولی بدان معنا است که اسلام اختصاص به مردم و سرزمین خاصی
ندارد، بلکه دین همگانی است. بر خلاف ادیان دیگر که هر کدامبه امت و قومی اختصاص
داشتهاند.
از این رو در قرآن خطاب به پیامبر اسلام(ص) آمده است: و ما أرسلناک
إلا رحمة للعالمین.(14) از برخی آیات(15) و روایات دیگر استفاده میشود که در زمان
حکومت جهانی امام زمان(ع) دین اسلام همه جهان را فرا گرفته و همگانی می شود.
دلایل برتری اسلام بر سایر ادیان آسمانی
1- اسلام آخرین دین است و همیشه دین آخراز همه جهات بر ادیان پیشین
امتیاز و برتری دارد چون اگر دین بعدی بیاید و مکمل ادیان گذشته نباشد لغو خواهد
بود .
2- اسلام منادی توحید در همه ابعاد آن استولی ادیان دیگربه انحراف کشیده
شده اندمثل مسیحیت که قائل به تثلیث هستند .
3- تاریخ و شناسنامه دین اسلام کاملا روشناست ؛ در حالی که تاریخ ادیان
گذشته کاملا مبهم و تاریک است.
4- معارف اسلام، عمیق و موافق بابراهین عقلی و شرعیت اسلام، گسترده ودر
بر دارنده تمامی قوانین مترقی و حقوق انسانی و اجتماعی است؛ در حالی که برخی از
معارف ادیان دیگربا براهین عقلی ناسازگار و شریعت آنها بسیار محدود و فردی است.
5- گزارههای دینی متون اسلامی به ویژه قرآن مطابق با واقع است و هر
روزه، علوم تجربی و طبیعی از حقانیت آنها پرده بر میدارد و با آنها مطابق است؛ در
حالی که گزارههای متون ادیان دیگر با علوم و کشفیّات بشر امروز،ناسازگار و غیر
قابل جمع است.
6- مَثَل اسلام و ادیان سابق، مَثَل 100و کمتر از آن است یعنی چون که صد
آید، نود در پیش ماست؛ البته این بنابر فرضی است که ادیان سابق عاری از تحریف و
دور از دست برد بشر قرار گرفته باشند که به شهادت تاریخ، ادیان سابق، جملگی دچار
این نقصان و این مشکل بودهاند.
7- وجود قرآن در میان مسلمانان که تحریف نشده و بعنوان معجزه جاویدان است
، از امتیازات دیگران اسلام است که دیگر ادیان از این امتیاز بی بهره اند.
استاد شهید مرتضى مطهرى با استناد به آیه «و من یبتغ غیرالاسلام دیناً
فلن یقبل منه» مى فرماید که: دین تسلیم است،ولى حقیقت تسلیم در هر زمان،شکلى
دارد و در این زمان، شکل آن،دین گران مایه اى است که به دست حضرت خاتم الانبیا
ظهور یافته است. لازمه تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهاى او است. روشن است که
همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور همان است که آخرین رسول
آورده است.(عدل الهی،ص 329 تا 334)
امتیاز اسلام از نگاه برون دینی
در این منظر نمى توان براى برترى دین اسلام به آیات قرآنى و روایات
اسلامى تمسک نمود، چون که غیر مسلمان اینها را قبول ندارد، بلکه باید نخست حقانیت
اسلام را ثابت نمود. در قدم بعدى نوبت به این مى رسد که دین بر حق تنها یک دین
است،نه بیشتر. نمى شود پذیرفت هم اسلام بر حقاست و هم ادیان دیگر (پلورالیسم دینى
و تکثرگرایی در دنیا مردود است). اگر در پى اثبات حقانیت دین اسلام بر آییم، بحث
به درازامى کشد که در این فرصت اندک نمى توان به طور مبسوط و کافى آن را بیان نمود
از اینرو به صورت مختصر به آن پرداخته میشود. برای پى بردن به حقانیت اسلام و
برترى آنبر سایر ادیان، راه هایى وجود دارد که یکى از آن ها بررسى ویژگى هاى اسلام
در بُعدشناخت شناسی،جهان بینی،انسان شناسی،عقیده و مسائل اخلاقى و ارزشى است،
سپس با معیار عقل و خِرَد ـ که اولین داور ومعیار پذیرفته شده است
شهید مطهرى درباره ویژگى هاى اسلام مى نویسد: دیدگاه اسلام از
نظرشناخت شناسى چنین است:
1ـ بشر میتواند جهان و حقایق آن را بشناسدو خود مشوق آن است... .
2ـ شناخت حقایق جهان از این راه ها ممکناست: طبیعت یا آیات آفاقی،انسان
یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعى اقوام و ملل و عقل... .
3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوة تفکرو استدلال، تزکیه و تصفیه
نفس و مطالعه آثار علمى دیگران.
4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان.
از نظر جهانبینى و انسان شناسى عبارت است از: 1ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنى
تمام واقعیتش انتساب به حق است. 2ـ واقعیتش و نسبتش به حق یکى است. 3ـ این واقعیت
متغیر و متحرکاست. 4ـ واقعیت هاى این جهان درجه تنزل یافته و مرتبه نازله واقعیات
جهانى دیگر است که جهان غیب نامیده میشود.
5 ـ این جهان ماهیت «به سوى اویی» دارد؛یعنى همان طور که از اوست به سوى
او هم هست... .
6ـ جهان داراى نظام متقن علّى و معلولى وسببى و مسببى است. فیض الهى و
قضا و قدر او به هر موجودى تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مى یابد... .
7ـ جهان یک واقعیت هدایت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبه اى که
هستند از نور هدایت برخوردارند.
8ـ بعد از این جهان جهانى دیگر است... .
9ـ روح انسان حقیقتى جاودانه است.
10ـ انسان ها به حسب خلقت مساوى آفریده شده اند، تنها ملاک فضیلت، علم،
جهاد و تقوااست.
11ـ انسان ها به حسب اصل خلقت از یک سلسله استعدادهاى فطرى از جمله فطرت
دینى و اخلاقی برخوردارند.
12ـ به حکم این که هر فردى بالفطره انسان متولد میشود. در هر انسانى
استعداد توبه و بازگشت و پند پذیرى هست... .
13ـ انسان ها همواره در عمق جانشان یک تضاد درونى (تضاد بین عقل و هواى
نفس) دارند و مختار و آزادند، لذا مسئولیت دارند.
14ـ جهان زیر چتر ارادة خداوند واحد است... . از نظر ایدئولوژی:
ایدئولوژی اسلام همه جانبه،جامع و فراگیر است، در آن اجتهادراه دارد، از سماحت و
سهولت برخوردار است. زندگى گرا است(نه زندگى گریز)، اجتماعىاست و مقررات اجتماعى
دارد. در عین اجتماعى بودن،حقوق و آزادى فردى را محترم مى شمارد... .(16)
با نگاه به این خصائصى که از اسلام بیان شد مى گوییم: این معارف را مى
توان با معارف دیگر مکاتب و مذاهب مقایسه کرد. زیرا مقایسه یکى از مهمترین
معیارهاى ارزیابى است. مى توان در وهله نخست مکاتب را بر دو قسم تقسیم نمود، مادى
و الهى با بطلان مکاتب عادی، اعم از مکتب مادى میکانیک و دیالکتیک،(17) بحث در
مکاتب الهى متمرکز میشود. مکاتب الهى هم بر دوقسم است: توحیدى و غیر توحیدى
(شرک)، عقل سلیم توحید را مى پذیرد، بنابراین بحث درادیان توحیدى متمرکز میشود.
در بین ادیان و مکاتب الهى و توحیدى سه دین مطرح است،اسلام،مسیحیت و یهود. تبلور
اسلام درقرآن، مسیحیت در انجیل و یهود در تورات است. با تأمّل در این سه کتاب به
راحتى حقانیت و برترى قرآن بر دو کتاب دیگر را مى توان دریافت نمود.(18)
یکی از امتیازات اسلام بر دیگر ادیان خاتمیت دین به وسیله اسلام است و
آیاتی که بر این مطلب دلالت میکنند،دو
دستهاند:
1. آیاتی که با مدلول مطابقی و با صراحت بر خاتمیت دلالت میکنند.
2. آیاتی که با مدلول التزامی بر خاتمیت دلالت دارند.
یکی از آیاتی که به روشنی بر خاتمیت دلالت میکند، این
آیه شریفه است که میفرماید:
«ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ
اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِیِّینَ».
محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ پدر هیچیک از مردان شما نیست، بلکه
فرستاده خدا و پایان بخش پیامبران است.
قسمت دوم آیه، مسئله نبوت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ
رامطرح کرده و او را به عنوان پایان بخش سلسله پیامبران معرفی مینماید.
در این قسمت از آیه نخست به مقام رسالت پیامبراسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ
اشاره نموده پس از این از او به عنوان آخرین پیامبر الهی یاد شده است.
و این بدان جهت است که نسبت میان نبوتو رسالت، از قبیل نسبت میان عام
و خاص است، به این معنا که هر نبیای رسول
نیست، ولی هر رسولی نبی میباشد، و
در نتیجه رسول خاص، و نبی عام است؛ زیرا مقام نبوت مربوط به دریافت خبرهای مهم
آسمانی، و مقام رسالت مربوط به ابلاغ آن خبرها به مردم و کوشش در جهت تحقق یافتن
آنها در جامعه بشری است.
در هر حال، خواه مصداق نبی و رسول یکسان باشد یا متفاوت، از
نظرمفهومی، نبوت اعم از رسالت است. یعنی نبوت بدون رسالت قابل فرض است، ولی رسالت
بدون نبوت قابل فرض نیست؛ چرا که شخص نخست باید به مقام نبوت برسد وحقایق و معارف
الهی را از طریق وحی دریافت کند، آنگاه به
ابلاغ و اجرای آنها مأموریت یابد.
بدین جهت قرآن کریم به جای آن که پیامبراکرم ـ صلّی الله علیه و آله
ـرا آخرین رسول خدا معرفی کند، او را آخرین پیامبران الهی معرفی کرده است تا همزمان دال
بر خاتمیت رسالت و نبوت باشد. . احزاب/40.
. (جهت
آگاهی بیشتر ازاین آیات ر.ک: کتاب مفاهیم القرآن، ج 3، صص 139ـ113.)
با نگاه مقایسه اى بین اسلام و سایر ادیان و مکاتب مى گوییم: دین
اسلام برترى دارد،
اوّل: دین هاى امروز، توحیدشان و تصویرى که از خدا ارائه مى کنند،قابل
خدشه است،بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردى انسان ها در دین هاى دیگربه صورتى که در اسلام شمولیت
دارد، لحاظنشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگى دنیوى و اخروى رعایت نشده است،
بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمود هاى دین هاى دیگر به جهاتى ایدئالیستى اند،مثلاً عدم
خشونت بودایى ها و مسیحیان، در حالى که دنیا پر است ازخیر و شر و نیک و بد. از این
رو جا به جا بایدخشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛
یعنى رهنمودش باواقعیت ها همخوان است.
پنجم: اکثر دین ها عهده دار زندگى اجتماعى انسان ها نیستند،یا اگر
هستند، تعادلى در آن ها دیده نمى شود و قوانین اجتماعى آنان سبب پایمال شدن حقوق
انسانها مىشود. این وضع در اسلام بهتر است. ششم: اکثرمذاهب با پیروان دیگر ادیان
با خشونت برخوردمى کنند، در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد. که
در همزیستى مسالمت آمیز، مسلمانان گوى سبقت را از همه ربوده اند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانى تعالیم آنان را دچار خدشه کرده است، ولى
در اسلام (قرآن) تحریفى وجود ندارد .
بنا بر این عقل حکم میکند که انسان اسلام را انتخاب نماید . اگردر
برخی روایات اشاره شده است که اسلام را انتخاب نماید ارشاد به حکم عقل است . البته
اگر کسی اسلام را انتخاب نمود لازم است قوانین و مقررات آن را قبول و اطاعت نماید.
--------------------------------------
1-بقره آیه285.
2-آل عمران آیه85.
3-مائده آیه 3.
4-آل عمران آیه.
5-احزاب44
6- انعام آیه 59
7- کافی، ج 5، ص 83؛ بحارالانوار،ج 74، ص 145.
8-مجموعه مقالات نقش زمان و مکان در اجتهاد،ج 1، ص 286 و 270.
9- همان، ص 286.
10- وحی و نبوّت، ص 90؛ مجموعه آثار، ج 2، ص 241.
11 - عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 130.
12 - اسلام در جهان امروز، ص 259
13- وحی و نبوت، ص 91؛ مجموعه آثار، ج 2، ص 242.
14-انبیا آیه 107؛ اعراف آیه 158، توبه آیه 28.
15- توبه آیه 33.
16 -مجموعه آثار، ج 2، ص 229 تا 250
17-پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژى تطبیقی(آیت الله مصباح یزدی)
18-مقایسه اى میان تورات،انجیل(دکتر بوکای) و قرآن و علم(ذبیح الله دبیر)
مزایا و نقاط قوّت اسلام و نقاط ضعف آیین زردشت (زرتشت)
مزایا و نقاط قوّت اسلام
1ـ اعتقاد به خدا در مقابل شرک و بتپرستی. منشأ تاریخی توحید اسلامی
در بینش خاص حضرت محمد(ص) در مورد هستی است.(1)
2ـ اعتماد به یک خدای حاکم و جهانی؛(2)
3ـ آموزش و یادآوری این مطلب که خداوند همواره رحمن و رحیم است؛
4ـ سرسپردگی مطلق به خواست خدا؛
5ـ اصرار بر حیات عبادی مستمرّ
6ـ پذیرفتن قضاوت و حسابرسی نهایی؛
7ـ بنیانگذار پرشور و شوق دین برای همه مسلمانان الگو و نمونهای والا
است؛
8ـ نگرش جهانی دین؛
9ـ داشتن روحیه جهادی و کوشش تبلیغی قوی در طول تاریخ؛
10ـ وحدت جهادی پیروان اسلام، به رغم وجود فرقه ها(3)
مرحوم علامه جعفری، یکی از مزایای اسلام را، منزلت زن از دیدگاه حقوقی
و اخلاقی و سیاسی میداند.(4)
بخشی از مزایای اسلام مربوط به بنیانگذار آن حضرت محمد مصطفی است
وجود برنامه کامل زندگی در بُعد فردی و اجتماعی و دستورهای صریح و
مشخص و ارزشهای اخلاقی بسیار والا و متعادل و... از دیگر ویژگیهای اسلام است.
نقاط ضعف آیین زردشت (زرتشت)
1ـ وجود گرایش چندگانه پرستی به دلیل نبود یک نگرش خالص و درست.(1)
این مذهب، مذهب دوگانه پرستی است؛ مذهب اهورا و اهریمن؛ خیر و شرّ. هر
که و هر چه خوب باشد، جز سپنتامئی نو و اهورا است اما اگر بد باشد، جزء انگرمئی نو
و اهریمن است. این هر دو همواره در حال نبردند.
البته نویسندگان جدید زردشتی که میبینند ذهن امروز جهان، توحید را میستاید
و میپرستد، تلاش میکنند از آن چهره توحیدی بسازند.(2)
2ـ نبود بنیانگذاری که به گونهای سرخوشانه و دلکش، روحیه شور و شوق
ببخشد.
3ـ تعداد کمِ رهبران تبلیغی پس از بنیانگذار.
4ـ نبود تاریخی هر گونه تحرک و دینامیسم در این دین
5ـ گرایش به سمت تشریفات حقوقی، رسمی و کلیشهای(3): در آیین زردشتی،
مقام موبدی (رهبر دینی) موروثی است. موبدزاده، چه بد و چه خوب، جانشین پدر میشد.
فقط کافی بود مقداری قوانین و حرکات و رسومی را بیاموزد و شناخت دین لازم نبود! در
این آیین هر طبقهای خدای خویش را دارد و روحانیون خدای روحانی...(4)
6ـ ناتوانی از درک هر گونه ارزش، در برابر قبول رنج
7ـ رضایت آسانمندانه به خوب به جای تلاش مترقیانه در جهت بهترین
8ـ نکوهش و انتساب ساده همه شرور به یک شیطان ابتدایی
9ـ وجود یک مبنای ناهماهنگ و غیر مکفی برای خوشبینی تحسین برانگیز این
دین.
10ـ تکیه انحصاری بیش از حدّ بر جنبه الهامی و مکاشفهای برای پیروزی
نهایی خود(5)
11ـ داشتن عقاید خرافی و غیر منطقی، مانند: موش صحرایی، روزی هزار ضربه،
بر اهورمزدا وارد میکند! کسی که سگ آبی را بکشد یا زخمی نماید، باید ده هزار پشه
و هزار مگس را بکشد و اسلحه یک لشکر را بدهد! کسی که نزدیک لاشه آدم و سگ برود،
باید بدن خود را با ادرار گاو نر و آب طاهر بشوید و...(6)
روشن است مزایای اسلام و نقاط ضعف زردشتی و برتری اسلام بر آن را با
این مختصر، نمیتوان ترسیم کرد. قسمتی که یادآور گردید، بخش ناچیزی از آنها است.
پینوشتها:
1ـ رابرت هیوم، ادیان زنده جهان، ص 291.
2ـ مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 1، ص 327.
3- ادیان زنده جهان، ص 291.
4ـ تاریخ ادیان و مذاهب، ج 1، ص 330 ـ331.
5ـ ادیان زنده جهان، ص 291 ـ 292.
6- تاریخ ادیان و مذاهب، ج 1، ص 356 و 357